پس از تولد

زندگی راهیست/از به دنیا آمدن تا مرگ/شاید مرگ هم راهیست

پس از تولد

زندگی راهیست/از به دنیا آمدن تا مرگ/شاید مرگ هم راهیست

غریبه های آشنا

بستنی:همین الان یه خاطره خوب که تو ذهنت مونده تعریف کن

خوب باشه،یه حال خوبی به خودت داده باشه،یه چیزی که تو ذهنته،روشن،واضح

  فندق:....
بستنی:
یه چیزی بگو دیگه
فندق:می شه رویا تعریف کنیم؟
بستنی:رویا؟!
فندق:ها،از واقعیت تا رویا،ها دیگه
بستنی:از واقعیت تا رویا
:)
بگو
بگو

و بستنی فکر کرد چه حس قشنگ نزدیکی!

هیچ کس دیگه ای از حرف‌های اونا سر‌در‌نمی‌آورد،داشتن از شخصی‌ترین تجربه‌هاشون برای هم حرف میزدن.ولی هیچ کس نفهمید که بین همه‌ی دردی که یادآوری خاطره‌‌های خوب با خودش میاره،بستنی فهمید همه‌ی آدم‌های غریبه،آشناهای نزدیکی هستن که انگار سال‌ها پیش دستی اون‌ها رو تو بیمارستان از قل‌شون جدا کرده.

این‌جوری که نگاه می‌کرد،تحمل غریبه‌هایی که فحش می‌دادن،حقش رو می‌خوردن،تحمل همه‌ی عصبی‌های بی‌فرهنگ راحت‌تر می‌شد.

نظرات 5 + ارسال نظر
mehraz پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ق.ظ http://skin-wmp.blogfa.com

[گل][گل][گل][خنده][گل][گل]
محیط ویندوز و مدیا پلیر خود را زیبا کنید !!!
پشیمون نمی شی حتما بیا

تیراژه پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام نعیمه جان
این کامنت جهت عرض خیر مقدم جهت آپ کردنتان بعد از یک ماه میباشد!
موفق باشید!!


واای کلی خندیدم تیراژه جان

متین پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ق.ظ http://newgames2011.blogsky.com

به این وبلاگ سربزنی خوبه

کیانا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

وایییییییییی
من چی بگم آخه به این فندق و بستنی؟؟؟؟؟ نصف شبی چه چیزایی که نگفتن به هم خجالتم نمیکشن که صدای خنده شون داش همه رو بیدار میکرد

الان این آخرشو با فندق جون جونم که نبودی هااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نذاشتن بخوابیم این وروجک ها

نه،فکر نمی کنم!

تلخ دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ http://chekhov.blogfa.com/

اتفاقا حس میکنم گاهی منو به زور هل دادن تو این آدم ها!
یک گاوی گوسفندی چیزی بودم!

منم می خوام از این طرز تفکر فرار کنم که به این چیزا خودم رو بند می کنم.درکت می کنم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد